تکرار دوم خرداد دیگر !! قهرمان قصه حاکمان شیاد اینبار معین دامه برکاه!!!
هرجامعه ای از اقشار مختلف با سطح تفکرات متفاوت وحتی سلایق و خواست های گوناگون تشکیل می یابد و در زمانهای مورد نیاز این
قشر ها نقش تعیین کننده و رنگین در چگونگی و نحوه اداره امور کشور داشته و یا همچون نظاره گر بی خاصیت شاهدی بیش نبوده
اند.و اما یک اصل مسلمی وجود دارد وآن اینست که نقش برخی از قشر ها ی مقبولتر از نقش اداره کنندگان حاکم بر کشور تاثیر گذار تر و
مورد پذیرفته تر می باشد.
در سال 1376 زمانی که استعداد ها ی نابالغ سیاسی و تفکرات بکر و خام سیاسی از بستری سر برون آورده بودند که با به سوابق این
رژیم کمتر کسی آن را باور داشت. ایجاب و اقتضای زمانه این خواست را از رژیم می طلبید و هشدار می داد که دیگر نوبت بیداری
اقشار مختلف جامعه بخصوص تحصیلکرده ها و دانشجویان و عامه مردم فرا رسیده دیگر جامعه خواست و طلب تازه ای داشتند و زمان
چلوار به سرها !! به سر آمده و هر طلبی بوی بهاری طبیعت و شکوفائی آرمانها مردم ایران را نوید می داد که بیش از شانزده سال زیر
هجمه لشکر سیاهی به یغما رفته بود. مردم شوقی در سر داشتند که نشانگر رشد نسبی آگاهی سیاسی مردم را می رساند.همه انتظار
حضورمنجی!! برای رهائی و نجات خود ازدست جلا دان رژیم بودند و اما چه سبک بود این رویای رسیدن به دمکراسی مردم ایران و چه
زود گذر بود چنین تلاش پر ثمر!! رژیم با بررسی و شناخت جامعه و مردمان تحت سلطه خود داشته بر این باور رسیده بود که دیر یا زود
بایستی منتظرقیامی از طرف مردم بر علیه زدودن لشکر سیاهی ملاها باشد و از طرفی دیگر با آنهمه سوابق در مورد دخالت مستقیم
و معاونت و همکاری در عملیات های تروریستی در جهان شخصیت ضد انسانی برای رژیم در جامعه جهانی تداعی کرده و مانند کسی که
آلوده به ویروس واگیردار و مهلکی است که جهانیان برای زیستن با یستی از وی بر حذر کرد و از سوی دیگر رژیم نیک به این نتیجه
رسیده بود که توانائی مقابله با اعتراض و شورش همه جانبه مردمی را نداشته و ندارد و وجود اکثریت بالقوه مخالف داخلی و
عکس العمل های دولتهای قدرتمند خارجی در صورت سرکوب علنی مردم توسط رژیم و دادن بهانه مناسب برای دخالت این دولتها در
ایران و نیز روشن شدن این مسله برای حاکمان که وجود چنین مخالفانی در داخل کشور به منزله نشستن بر روی یک بمب ساعتی است و
در صورت جنگ با دول خارجی این بمب حتما منفجر شده و بنیان رژیم ملایان را به خاکستر خواهد نشاند .پس اندیشه ملاها در این بود که
با یک تیر چندین هدف را زده اول اینکه از طرف مردم حداقل در کوتاه زمان آسوده و ایمن باشند و نیزبهانه برای حملات احتمالی خارجی
نداده و یا برای مدتی آن را کنسل کنند و از طرفی دیگر روابط خود را با کشور های اروپائی با تغییر چهره و ارائه یک قالب دیگر از چهره
های خود بهبود بخشد و چندین دلیل ریز و درشت دیگر . اما برای رسیدن به مقصود اول سعی رژیم در رسوخ در بین مردم و از بین بردن
اتحاد احتمالی آنها علیه خود میباشد و برای این منظور دانشگاه ایده آل ترین مکان و فرصت را در اختیار رژیم قرار می داد چرا که قشر
تحصیلکرده جامعه هر خواستی و طلبی داشته باشند بطور سنتی و با توجه به ترکیب مردمی این قشر که از هر طبقه وجود دارد این
مطالبات بصورت مطالبات مردم در آمده و خواست کل جامعه می گردد و بنابراین تطمیع و فریب این قشر از انفجار حتمی ناشی از
اعتراضات مردمی را مهار وهدایت کرده و در جای و زمان مناسبی تخلیه کرده که اصلا آسیبی به رژیم نرساند و حتی در صورت ممکن
سودی نیز عاید رژیم نماید .ارائه چهره های کریه و تکراری و منفور کاندیدا های دور نهم باعث افزایش نارضایتی مردمی شده بود که در
نهایت ممکن است با کمترین عکس العمل مردم یعنی تحریم انتخابات مواجه بشوند . به ناگهان مردی با خنده !!مخصوص و با شکل و
شمایل تکراری !! یکباره ظهور کرد این منجی قائم!!چنان با فریبای دلهای فهم و شعور و تفکرات دانشجویان را ربود که نه تنها در داخل
بلکه در خارج از ایران به مناسبت ظهور این منجی به مردم ایران سیل تبریکات و شاد باش ها سرازیر شد!!! و حتی عده ای ربات وار
بصورت کلیشه ای از اقدامات و محاسن خاتمی ! در رادیو های خارجی سخن رانی ها ایراد کردند. این سید شبیه به خودش!!با آن خنده که
تا بحال از هیچ ملائی مشاهده نشده بود!! این فکر در میان مردم تقویت می کرد که وی فردی خاص و تافته جدا بافته از کل ملایان و رژیم
است !! غافل از اینکه هیچ نگرشی به کارنامه وی به هنگام تصدی وزارت ارشاد در زمان خود بت کبیر !! که ناگفته معلوم است رسیدن
به چنین پستی و مقامی آنهم در زمان آن ملعون !! جز از عهده خواصگان و نور چشمی های رژیم از عهده کسی بر نمی آید . و بیکباره
تبدیل به قهرمان افسانه ای نجات دهنده مردم از دست ملا ها شد ( البته این بزرگترین ضعف گرو های اپوزسیون و مخالف را در عدم
رسیدن به اتفاق و اتحاد در گزینش رهبری واحد برعلیه ملایان را می رساند که این خلاء را به خوبی رژیم درک کرده و از آن چه بهره ها
که نبرده و نمی برد..) و چنان ترفند ملایان گرفت که مطابق با برنامه ریزی آنها!! و مردم ساده دل و پاک اما متاسفانه احساساتی بی
تفکر در عمق مسله شیفته ملائی شده بودند که خود مردم انزجار و تنفر خود را به هر نوعی در موقعیت های مختلف بیان کرده بودند و
اینک دست به دامن این منجی چهاردهم شده بودند ( بعد از خمینی گجستک که سیزدهمین منجی بود ) و دیدیم که این بیگانه عرب نیز
هیچگاه پشت به آرمانها ی هم کیش و هم لباس های خود یعنی دژخیم های رژیم نکرده و حداقل وفاداری را این خوش خنده به رژیم و
دیگر ملا ها در دوران هشت ساله ریاست جمهوری اش به ما آموخت که هرگز به ولی نعمت و فقیه خود اندکی از آن راه عدول نکرد و به
بت صغیر هرگز خیانت نکرد!!و در این اثنا هر بلائی برسر مردم هم بیاید سزوار و لایق آن بودند تا دگر بار از روی احساسات دنباله روی
تصمیمات اخذ شده برایش نباشند.
تشابه داستان معین با خاتمی منهای لباس و ظاهر وی دقیقا ادامه سناریوی موفق فکر خوانی مردم توسط ایادی رژیم در زمان انتخابات
خاتمی است .با توجه به اینکه هر بار اگر رژیم کسی را رد صلاحیت کند مردم به پیروی از احساسات خود و نه بر اساس تعقل بر این باور
خواهند بود که فلا نی لابد مخالف رژیم می باشد و با یاری دلالان که در خارج از کشور هستند بازار گرمی مناسبی برای چهره!! درست
کردن شخصی خاص تلاش می کنند که تاثیرش در افکار مردم بیشتر از رسانه های رژیمی می باشد و اگر این شخص لباس شخصی و به
قول ضرب المثل عامیانه آدم باشد نه ملا!! و از سوی مدتی هم تصدی (در سه دوره )پست وزارت خانه مرتبط با علوم و دانشجویان بر
عهده داشته باشد و اگر طبق برنامه از پیش تعیین شده شعار انتخاباتی خود را بر اساس ایجاد مرکز و دفتر حقوق بشر !! قرار بدهد و
شورای نگهبان با آن اعضای نوجوان و صاحب علم و کرامت اش!! (حالا ملا چی هست که پیر نود ساله آن چه باشد ) به ایشان رد
صلاحیت بدهد و در اجرای پرده دوم نمایش خامنه ای هم مجددا صلاحیت و حیثیت وی را برگرداند!!! ( در صورتی که معین بر فرض
انسان درستکاری هم باشد با توجه به قبول مشروط گزینش وی در اخذ صلاحیت یعنی یک بچه رام و دست آموز که تابع بی چون چرای
بت صغیر!! خامنه ای می باشد پس در این صورت هم مردم انتخاب نکنند بهتر است چرا که انتخاب وی بر عهده رهبر است و رای مردم
نمایش ریاکارانه ای بیش نیست ) دیگر بی چون و چرا مانند دوم خرداد خاتمی مردم را فریفته و انگیزه مبارزه مردم را بر علیه رژیم
اینگونه در توبره کثافت صندوق اخذ رای انتخابات بی ارزش و بی مقدار خواهد نمود.
آری اینک چنین برنامه ریزانی هستند که ابعاد ننگین حکومت قساوت خود را بر ملت ایران و جهانیان سنجیده و دیگر بار با ارائه چهره
تازه ( در کنار چهره های عبوس برخی نظامیان و اطلاعاتی ها وخوب ملا ها که جای خود را دارد !! ) و ظاهر مرتب و نیز استناد به
سوابق دانشگاهی واقعی وی شانس بقای رژیم را اینبار در وجود معین می جویند .
برای مردم بیست وشش سال فرصت خوبی برای سنجیدن و اتخاذ تصمیماتی که در آینده در پیشگاه نوه های خود سر افکنده نشوند.
هموطن با شرکت در جشن شناسنامه های پاک و تحریم انتخابات رژِیم شرافت و انسانیت خود را گرامی بدار. |