ملت کرد یکی از کهن ترین اقوام آریائی می باشد که به شهامت و تهور و ظلم ستیزی مشهور بوده اند. کرد
ها تاریخ پر افتخار دارند که سر به فرمان هیچ قدرت ظالمی نگذاشته اند. از دهه های هفتاد که ملا مصطفی
بارزانی با شعار خود مختاری ملت کرد روح تازه ای در کالبد بی رمق از ناملایمات روزگار بر ملت کرد رفته
بود دمید. جولان دادن کردان متحول شده بخصوص در دو کشور عراق و ترکیه و بطور نسبی در ایران این
کشور ها بر آن کرد که در تحولات سیاسی منطقه کرد ها را بعنوان یک محور تعیین کننده در حل مسایل فوق
در نظر بگیرند .مناسبات بی غل غش شاه فقید بهمراه تطمیع رهبران کرد بخصوص ملا مصطفی چنان
شیفته و رام سیاست های راه گشای شاه فقید شدند که دیگر کشور ها را بر آن داشت تا سیاست مشابه آن
به اجرا در آورند . اما تحولات چند دهه اخیر در این منطقه از جمله شورش که مردم ایران فریب بیگانگان
را خورده و در سال 1978بر علیه آزادی و آسایش خود قیام کرده و نظام قدرتمند ایران به دست اسلاف
اعراب ضد ایران افتاد وتحولات در ترکیه که به جنگ ساغ سول (چپ راست) معروف بود و هر کسی از
خیابانی به خیابانی دیگر می رفت به اتهام چپ یا راست کشته می شد و عراق که همواره رهبران ضعیف و
فاقد قدرت در خود دیده بود ناگهان با یک کودتای حزبی شاهد حضور دیکتاتور شقی شد بود. و اما در چنین
حضور صاف و محکم کردها که به درایت و رهبریت ملا مصطفی در یک ملت واحد جمع شده بودند ناگهان
بعد از فوت ملا مصطفی جرقه های اختلاف و شکاف پیدا شد . جانشین ملا مصطفی چنان که بایستی ابهت
و پشتکار پدر خود را نداشتند گرچه از تحصیلات دانشگاهی نیز بهره مند بودند و ضعف و دوگانگی در
میان کردها را بیش از بیش نمودار می کرد ولی در عوض در عراق که همیشه حاکمان ضعیف و بی بنیان
در راس کار بودند جای خود را به یک نیروی جوان مستبد و دیکتاتوری داده بود که حاضر نبود در اقلیم
وی کسی خلاف خواسته وی نفس بکشد و بر عکس در ایران مستحکم و قدرتمند کسانی پیدا شده بودند که
بیشتر بدرد رفته گری می خوردند تا اداره مملکتی چون ایران !!! اما قساوت هر دو نو ظهور قدرت حاصل
سیاست های بیگانگان کمتر از اجداد عربشان نبود و از بدو رسیدن به قدرت هر دو فقط کشتار و انتقام از
ملت بود!!!.
گرو های در داخل کردستان ایران اغلب با گرایش های چپی (سوسیالیستی)عرض اندام کردند .و در
کردستان ترکیه جوان تحصیلکرده دانشگاه آنکارا طلیعه دار استقلال کردستان ترکیه بود همه دیگر عبد الله
اوج الان را می شناختند و مورد احترام بیش از 1/3 مردم ترکیه بود و عقاید وی را می ستودند.
اما وضع در عراق به گونه ای دیگر تغییر یافته بود چرا که در برابر قدرتمندی دولت مرکزی در میان کردها
جنگ قدرت به اوج خود رسیده بود بارزانی پسر و طالبانی که زمانی معاون ملا مصطفی بود هر کدام با
گرد هم آوردن پیش مرگ های کرد خود دیگر مجال به صدام و بت کبیر(خمینی) ویا ژنرال های ترک نمی
دادند که آنها ملت کرد را قتل عام کنند به حد کافی همدیگر را قلع و قمع می کردند روزی بارزانی با صدام
پیمان سرکوب کرد ها را امضاء می کرد و روز دیگر طالبانی در ایران با سپاه و قرار گاه جنگ های نامنظم
و یا در روز دیگر در آنکارا عدم همکاری با اوج الان را امضاء می کرد (طوری که اطلاعات رژیم عکس
های طالبانی را در تهران یا در قرار گاه که سند خیانت طالبانی به کرد ها است را برای استفاده از ابزار
فشار بر طالبانی جهت پذیرفتن خواسته های رژیم مورد استفاده خواهد کرد) همه در فکر خود هستند بدون
در نظر گرفتن حداقل حقوق ملت کرد و برای اینان به هرقیمتی رسیدن به آرزوی و بزرگی خود وارضای
حس خود خواهی مهم است و ملت کرد دیگر نزد اینان ارزشی ندارد.
کرد های ایران به یاری طالبانی تار و مار شدند و کسانی چون خدر قلاتی در پیرانشهر و قاسملو در دیار
غربت به فرمان رژیم و به مجری گری افراد طالبانی کشته شدند.
اوج الان در پی انعقاد قرار داد همکاری نظامی و امنیتی ترکان با دولت اسرائیل در یک کشور افریقائی کد
بسته توسط نیرو های اسرائیلی دستگیر و تحویل نیرو های ترک داده شد.( البته در صحنه ای از انتقال وی
در هواپیما نیرو های که صورت خود را پوشانده بودند به اصطلاح ترکی صحبت می کردند !!! اما در حقیقت
صدا گذاری خیلی ظریف و پیشرفته بود!!!)
بعد از سرنگونی صدام دیکتاتور مجنون عراق کرد ها فضای مناسبی جهت اعلام حضور و رشدو رسیدن به
خواسته هایشان و ابراز هویت خود یافتند.امریکا در پی سیاست ارسطوئی هر کجا که عاجز از فتح آنجا بود
و یا به صرفه اقتصادی خود نمی دید با استفاده از مردم همان منطقه و تهیج روحیه ملی گرانه آنها عملا در
جهت پیشبرد آمال و اهداف خود سود می جست. در کردستان عراق دو قدرت موازی بودند که حاضر نبودند
به نفع همدیگر و به نفع ملت کرد کنار بروند بارزانی و طالبانی هر کدام به خاطر داشتن چندین هزار پیش
مرگ برای خود حکومت خان خانی و محله ای بوجود آورده بودند چند شهر در اختیار بارزانی و افرادش
و چندین شهر و روستا در اختیار طرفداران طالبانی قرار داشت . محبوبیت هر دو هم تا حدی به یک اندازه
با مختصری اختلاف در روستا ها !! ولی هم پیمانان امریکا بخصوص ترکیه که نقش یک پل تدارکاتی را
در جنگ امریکا علیه صدام عهده دار بود با اتخاذ سیاست های که حاکی از نگرانی عمیق آنکارا از این
وضع بود چرا که ترکیه نمی توانست تحمل کند که در مرز جنوب شرقی آن در شمال عراق یک کشور
کرد نشین بوجود آید روزگاری که تند رو های ترک در آرزوی بدست آوردن چاه های نفتی کرکوک خواب
و رویا می دیدند و با علم کردن حق پایمال شده اقلیت ترکمن خواستی جز بدست آوردن جای پای محکم در
این مناطق پر نفت خیز و از سوی دیگر از بین بردن احتمال حتی ضعیف تشکیل دولت کرد ی را داشتند.
ولی به محض شکست خوردن این تئوری که اصلا قابل توجیه برای هیچ یک از همسایگان و خود امریکا
نبود .بنابر این دولت آنکارا با یک چرخش 360 درجه ای یکباره خواستار یکپارچگی تمامیت عراق!!! شد
البته دلیل عمده آن نیز خواباندن جنبش های کردی در استانهای کرد نشین بوده است که هر روز چهره تازه
ای از مقاومت و مبارزه کرد ها را هم در سطح دیپلماتیک و هم در نزد ملت های جهان به ظهور می رسانند
(بارقه این مبارزه علنی مردم کرد اجرای مراسم نوروز و چهارشنبه سوری سال 84 در تمام استانهای کرد
نشین و نیز در شهر های بزرگ نظیر استانبول –آنکارا – ازمیر – و حتی داخل آناتولی ترکیه که ترک های
متعصب را در خود جای داده است که با حضور انبوه مردم کرد انجام شد و نشان دهنده نزدیکی و غنای
فرهنگ خود را با ایرانیان به اثبات رساندند.)
و اما رژیم ایران نیز با حساسیت کمتر نسبت به مسایل کردها ولی در عوض با حساسیت ویژه که به
سرنوشت عراق می دادند از حضور طالبانی !!به دلایل که در بالا ارائه شد راضی بود چرا که عملا
طالبانی تحت امر رژیم خواهد بود!!!
اما در موازنه قدرت بین طالبانی و بارزانی این بار سرویس های اطلاعاتی امریکا برای تطمیع شریک و
هم پیمان خود ترکیه و با پیشنهاد گرو های طرفدار رژیم طرح دیگری را به اجرا گذاشتند .یکباره اسناد
همکاری نظامی در سرکوب کرد های و پیش مرگ های طالبانی توسط صدام و بارزانی به رسانه ها راه
یافت و چهره وی را بیش از بیش نزد کردها و جهانیان مخدوش کرد دیگر بارزانی نمی توانست در تقسیم
قدرت در عراق سهمی داشته باشد و از سوی دیگر وجهه لازم برای مبارزه برای آرمانهای کرد ها را نیز
از دست داده بود (اخیرا هم بعد از موضوع با عنوان کردن پیری سن تمام قدرت خود را به پسر اش واگذار
کرده است).ولی رقیب ازلی وی برعکس از چنان قدرتمندی و محبوبیتی برخوردار گردید که اصلا قابل
تصور نبود.و در انتخابات مجمع ملی عراق پیشنهاد کاندیداتوری ریاست جمهوری عراق به وی شد و این
مزدی بود که در ظاهر به طالبانی و مردم کرد داده شد و مردم ساده کرد به تصور اینکه رئیس جمهوری
عراق در دست کرد ها یعنی رسیدن به آرزوهای ملت کرد!!!و لی هیچ کس دیگر به فکر آرمانهای کرد
نیست و تقریبا همه کرد ها در کوتاه مدت قانع شده اند ولی چه زود باور که پیچ در پیچ سیاست نسخه های
نانوشته ای به نام رذالت و حقارت و پشت کردن به آرزوهای کرد ها ...و این داستان خود فروشان و ضعیف
النفس های است....
در روز های اخیر منتظر اقداماتی از طرف طالبانی خواهیم شد که دقیقا منافع رژیم جنایتکار ملائی را دنبال
خواهد.
در انتخابات مجمع عراق :حاجم الحسنی که عرب سنی است به سمت ریاست مجمع
: جلال طالبانی کرد به ریاست جمهوری
: ابراهیم جعفری شیعه طرفدار آقای سیستانی نخست وزیر
جلال طالبانی در مراسم قسم خوردن و تحلیف ریاست جمهوری عراق اهم اهداف زیر را جزو برنامه کاری
آینده خود چنین عنوان نمود:تشکیل یک دولت دمکراتیک و فدرال در عراق!!!
مخالفت با اعدام صدام
تشکیل یک عراق با هویتی فرا قومی!!!!
امان دادن به تروریست ها بخصوص افراد بعث و غیر بعث و خصوصا الزرقاوی
.......
یعنی اجرای خواست نقطه به نقطه امریکا و همسایگان عراق توسط نیرو های کر د عراقی .....
|