باز شکافی یک جنایت رژیم!!!!!
شهریور سال 1383 روستای اوش تپه کردواقع در پنج کیلومتری جنوب غربی شهرستان میاندآوب حادثه دلخراش قتل عام مردم روستای اوش تپه کرد
به صرف و به بهانه داشتن اعتقادات متفاوت با رژیم عملا در زیر هجمه مزدوران جنایتکار رژیم خون پاک و بی گناه حداقل شش نفر خاک پر برکت و
حاصلخیز روستا را رنگ مقدسی داد . این روستا واقع در پنج کیلو متری جنوب غربی شهرستان میاندوآب بعد از پشت سر گذاشتن روستای ابراهیم
نائیب کندی در کنار گذر رودخانه پر بار چغاتی به روستای حاصلخیز و آرام اوش تپه کرد (سه تپه کرد) که یادآور حماسه ها و رشادت های نیاکان و
اجداد آنها است که به ثمره نشسته و اینک نسل کنونی وارث آن گنجینه گرانبها شده اند.
کوچه های کاملا با رعایت اصول معماری نوین روستائی و با تابلو های که هر تازه واردی را راهنمای می کند تا آدرس مورد نظر خود را به آسانی پیدا
کند .محیط روستائی که با الهام گیری از اصول شهر نشینی مطابقت کامل داشته وحتی در برخی موارد از برخی شهر های بظاهر بزرگ!!از لحاظ وسعت
مقررات و اصول شهری پیشرفته دارد. در هر کوچه چندین سطل آشغالی که با پلاستیک های پوشیده شده . در قسمتی اصلی از روستا محل عبادتگاه
این مردم به نام جمع خانا(جمع خانه) قرار گرفته است.
این مرتبه دوم است که بنده به این روستا می آیم ولی خفقان ناشی از تهدید و ارعاب و تحدید مردم کمتر به کسی اعتماد می کنند تا در مقام پاسخگوئی
به بی نهایت پرسشهای مان باشد. چندین اتومبیل در حال رد شدن هستند من از راننده یکی از این اتومبیل ها درخواست همکاری و یاری برای بیشتر
روشن شدن قضیه دارم .راننده در حالی که با آن صلابت و هیبت روستائی از ماشین پیاده شده به محض شروع سخنانش چنان شکسته می شود که ما
نیز تحت تاثیر عواطف خود قرار می گیریم!!! و در حال پاک کردن اشکهای خود که سعی دارد آنها را از ما پنهان سازد!!! چیزی در زیر لب می گوید که
نامفهوم است !!بلاخره قفل این همه احتیاط را شکسته می گوید از کدام یک آنها بگوئیم از برادر زاده ام که می خواست عروسی کند یا از برادر ام که
شب و روز کار می کرد تا خرج عروسی پسر خود را تهیه کند ؟ آری ملت ما را چه شده است ؟چرا سر در گریبان و دو دستی گوشهایش
راگرفته تا ندای یاری و استمداد هموطن خود و نوع بشر را نشنود که زیر بار مسولیت یاری دادن قرار نگیرد؟؟؟
براستی گناه اینان چیست؟ اهالی این روستا چه گناهی کرده اند ؟
از بیست و شش سال به بعد پس از غصب ایران توسط رژیم جنایتکار ملائی و دزد بی شرم!!! هر روز برای بقای خود ابعاد تازه تری به نوع و نحوه
جنایتکاری خود داده اند تا بلکه بتوانند عطش بی داد و خون ریز ملائی و سفاکی خود را کمی سیراب کنند وبرای این منظوربهره جستن از ابزارکار های
متفاوت و متنوع جهت رسیدن به این امیال شوم و پلشت خود آنی از این نیت سوء خود علیه مردم ایران فرو گذار نبودند.
هر روز به بهانه های سیاست یک رهبر و یک فکر و یک عمل و یک خواسته !!! را در قالب اسلام بت کبیر (خمینی )!! شروع به سرکوب افکار و
تشکل های وسازمانهای که متفاوت با رژیم بوده کرده اند . بت کبیر این گجستک!! تاریخ که همواره در صدد گرفتن انتقام از مردم ایران بوده و این
عقده و کینه نهانی خود را هر بار به نوعی در سخنرانی های خود ناخواسته با ایما واشارت های بیان کرده . بعد از سرکوب احزاب و سازمانها ی
سیاسی مخالف خود( و خالی دیدن میدان عرصه تبادل افکار که برای پویای یک جامعه شرط لازمه واصلی می باشد ) این بار عطش این زالوی سفاک
فروکش نکرده و شروع به تخریب و تحدید سلوک ها و طریقت های که خود از انشعابات شیعه هستند زده و در نماز های جمعه و سخنرانی های به
مناسبت های مختلف همواره شمشیر را از رو بسته و زدن تهمت ها و اتهامات غیر واقعی و حتی غیر اخلاقی به برخی از طریقت های شیعه سعی
وافری در ارائه چهره نامطلوب و چه بسا خطرناک و حتی غیر انسانی و غیر خدائی از این طریقت ها نموده اند!! و این در حالی است که در آمار کل
شیعیان جهان این افراد را جزء شیعه شمرده و به حساب می آورند و با گماردن افراد خبیث چهره و خبیث طینت همانند بت کبیر!! در مراکز شهرستانها
جهت تصدی مسولیت استانی اغلب میدان مناسبی برای جولان دادن این اوباش بوده و اینان نیز از بستن هر نوع افترا و اتهامات و تهمت های ناروای
غیر انسانی و غیر اخلاقی به اهل طریقت ها شیوه نوینی را در ترور شخصیت گروهی و جمعیتی مردمان اهل طریقت بدعت نهاده اند.
اما آذربایجان به واسطه وسعت و تنوع آب و هوائی و اقلیمی بسیار نادر در دنیا باعث جلب و اسکان اکثر اهل علم و فلاسفه و شعرا و اهل عرفان در
خود بوده و سالیان سال این طریقت ها و سلک ها با مردمانی با افکار و اندیشه های متفاوت در جوار همدیگر در صلح و شادی زندگی فرح بخشی را
دارا بودند. اما در این بیست و شش سال از غربت ایران که در بند و اسارت شیطان ملعون گرفتار شده !!! دیوانه! مجنون! قاتل !! و جانی !! ملا حسنی
تا حجه الاسلام های زیر شکمی !!! همه به نوعی در سخنرانی ها و خطبه های خود جماعت اهل حق و طریقت های متنوع اهل حق را به خصوص در
خطه آذربایجان پراکنده و ساکن هستند تهمت ها و اتهامات های را تا آنجای که مغز منجمد شان یاری می داد و نیز نئشه تریاکشان اجازه می داد در حق
این مردم زحمتکش دریغ نمی کردند. گوران لار( گورنلر) یکی از انشعابات چندین گانه معروف شیعه می باشد و طریقت اهل حق آتش بیگی زیر شاخه
این انشعاب هستند و در روستای بنام اوش تپه کرد ساکن هستند.
چنانجه از نام روستا روشن است که روستای دیگری با همین نام اوش تپه دیگری در جوار آنها است که به سبب نیکی ها و رفتار های انسانی اهل
طریقت نام روستای خود به پاس این خوبیها آنها نیز اوش تپه گذاشته اند.
اکثر حملات رژیم در سخنرانی ها و مراسم ها و اعیاد بر علیه این مردم از جانب ملا حسنی دیوانه قاتل و نیز امام جمعه میاندوآب و فرمانده سپاه
پاسداران و فرمانده نیروی انتظامی میاندوآب و...و اوج این حملات زمانی زمانی تشدید می شد که اهالی زحمتکش روستا با زحمات شبانه روزی خود
چنان از نظر اقتصادی و مالی پیشرفت قابل ملاحظه ای در این دهه اخیر کرده اند و موجبات آن شد که اوباش رژیم هم از حرص و حسادت و هم از
اینکه تقویت بنیه مالی اهل حق یعنی پیروز شدن اهل حق و از سوی دیگر با عنایت به اینکه این طریقت هیچگونه تبلیغاتی برای سلک خود نداشته و
ندارند و ولی با درخواست عده ای کثیر از جوانان این منطقه برای وصلت و همچنین حیات اهل این روستا که به ضرب المثل بین مردم این منطقه به
غیرت و تلاش و پولداربودن شده !!!باعث خشم و کینه توزی رژِیمی ها شده بطوری که مدتها قبل از حمله رژیم به اهالی این روستا !! سخنرانی ها
در پادگان میاندوآب و نماز جمعه این شهر که با صراحت تمام اهل طریقت مزبور را متهم به اشتراکی بودن زنان!!!! بین آنها نموده بودند و جوانان
این طریقت که در حال سربازی در پادگان فوق بودند اعتراض خود را نسبت به این اهانت و تهمت ها با انتشار اعلامیه 30 صفحه ای اعلام کرده بودند
به هر حال بعد از ضرب و شتم این عده جوانان در اطلاعات ناجا!! بطوری که کتف بازو و پای چندین نفر از آنها شکسته شده بود و باعث شد که این
مسله در جمع اهل طریقت بررسی و برای حل این مشکل تصمیم به دیدار با مقامات شهر (شورای شهر وامام جمعه و...) تا بلکه از این طریق جلوی
اینهمه اهانت و تهمت گرفته شود و نیز جوانان که در زیر شکنجه هستند آزاد شوند. ولی با تکرار این اهانت ها از سوی امام جمعه میاندوآب به سران
اهل طریقت در دیدار فوق و نیز اشاره به استفتاء از ژنرال یه گول!! : که اهل طریقت را کافر خوانده و درخواست آنها را رد می کنند و نیز شورای شهر
با بی تفاوتی اظهار می دارند که اینگونه مسائل را نبایستی اصلا اهمیت داده و وقت خودشون را تلف کنند!!!!به ناچار مایوس از این جفا کاری رژیم به
روستای خود باز گشتند .
یکی از باز داشت شدگان بنام نصرت محمدی مانند دیگر اهالی روستا فردی زحمت کش و با غیرتی است که از شش بامداد تا نصف شب در مزرعه و
باغ و گاوداری و نیز سخت در تلاش و آماده سازی برای بهره برداری از کارخانه فرآورده های لبنیاتی که روبروی گاوداری قرار دار بوده است و با
احتساب کارگاه تانکر سازی چندین نفر را اشتغال داده بود !!!
نصرت محمدی برای مراسم افتتاح کارخانه فرآورده های لبنیاتی دعوت نامه های را برای امام جمعه و شورای شهر نیز ارسال کرده بود و بعد از این
مردم متوجه حضور غیر عادی یگان ویژه !! در روز های اخیر شده اند و نکته جالب توجه سازمانهای مدعی حقوق بشر!!!!! هر از گاهی آب مشروب
(لوله کشی ) و برق این روستا به جهت زیر فشار قرار دادن مردم قطع می شد ولی این بار قطعی آب و برق بیش از یک روز طول کشیده و نیز مخابرات
( تلفن) کلا قطع شده بود!!! هر کسی از دیگری علت و دلیل این را می پرسید !! بلاخره در روز کشتار مردم بی گناه این روستا!!! بیش از هفتصدو پنجاه
نفر از یگان ویژه و اطلاعات ناجا با اسلحه های نیمه سنگین از قبیل توپ 106 وخمپاره 80 و 60 و آرپی جی بازوکا و تیر بار
سیمونوف و گرینوف و....!!!!به روستا هجوم می آورند و روستائیان ساده دل به خیال اینکه این عملیات مانور است از منازل بیرون آمده و
نظاره گر تلاش جنایت آفرینان بودند !!ابتدا فرمانده نیروی انتظامی از سپاه درخواست اعزام نیروی کمکی می کند آنهم بصورت عاجل ( در حالی که
هنوز اتفاقی نیافتاده بود) !!! سپس بدون هیچ گونه پیش بهانه ای فرمان حمله با توپ 106 و آر پی جی و تیر بار به گاوداری و کارخانه شیر
می دهد جنایتی که تا بحال از هیچ جنایتکاری نمونه آن دیده نشده و نگهبانان کارخانه که فقط یک اسلحه شکاری!! دارا بودند و برای دفاع از خود در
مقابل انبوه جنایت کاران !! و اینچنین نگهبانان کارخانه و گاوداری یعنی شهیدان : 1- سلطانعلی محمدی (پدر) 2- حسین محمدی (پسر سلطانعلی و تازه
داماد) 3 – فریدون محمدی (برادر سلطانعلی و عموی حسین) که در زیر شدت این حملات شهید شدند !!! پس از اینکه مردم بهت زده از این قساوت و
بی رحمی جانیان رژیم به محل حادثه شتافتند و دریافتند که هر آن ممکن است به سوی مردم نیز آتش بگشایند هر کسی به پناهی رفته و هیچ کسی از
چرای این جنایت رژیم خبر نداشت . وقتی مزدوران به گاوداری حمله کرده اند ( آنهم با توپ 106 و ...) حتی یک تکه سنگی نیز به از طرف مقابل
پرتاب نشده بود چرا که برای موقعیت های خاص نظیر دزدی و غیره از چند قلاده سگ و چوب دستی نگهبان و یک اسلحه شکاری زهوار درفته استفاده
می کردند !!! و اینچنین آمادگی نمی تواند در برابر تسلیحات نیمه سنگین و جنگی اسقامتی چندانی داشته باشد ولی شهیدان فوق با رشادت فوق العاده
چندین ساعت مزدوران را از ورود به گاوداری ممانعت کردند.www.khorramiyan.blogspot.com
ساعت ها 5 عصر را نشان می داده و دود ناشی از شلیک سلاحها ی نیمه سنگین همه فضای روستا را پر کرده بود نیروی کمکی سپاه هم رسیده بود و
گویا اینان دنبال جنایت کاران هستند و اصلا اینان کسی را به قتل نرسانده اند !!!!هر کسی که هم می خواست اعتراض کند با چرخش لوله اسلحه تهدید
می شد و بلاخره چندین نفر از سالخوردگان و کسانی که در باغات و مزارع مشغول به کار بودند و حتی خبر حمله رژیم را به روستای خود نمی دانستند
آنها را دستگیر کرده و به مقر نیروی انتظامی می برند فرمانده ملعون نیروی انتظامی در حالی که با بلند گو مردم را تهدید می کرده خواستار تسلیم چند
نفر که اسامی آنها را می خواند و بعد با حالت کاملا عصبانی و تهدید اعلام می کند که در غیر اینصورت برگشته و زنان این افراد را تا زمان تسلیم
شدنشان با خود به اسارت خواهد برد!!! که در این موقع چندین جوان با اعتراض به وی مبنی بر رعایت عفت کلام !! که توسط مزدوران ضمن کتک
دستگیر و آنها نیز روانه زندان می شوند!!! در این موقع حکومت نظامی کامل حکمفرماست کسی حق خروج از خانه خود را ندارد و اگر بیرون بیآید
با تیر می زنند. و در این موقع فرصت مناسبی برای مزدوران و بخصوص فرماندهان و افسران یگان ویژه بدست می آید که با فراغ بالی مشغول شغل
جد و آبادی پاسبانها و ملا ها یعنی دزدی و غارت شدند!!!! اموالی که از گاوداری و تانکر سازی و نیز از کارخانه تازه تاسیس شیر و نیز دو تن از
بزرگان اهل طریقت و.... اما مزدوران پس از ورود به گاوداری و بعد از شکستن !!! گاو صندوق تعدادی بالغ بر پانصد برگ!!! تراول چک و پول نقد
مجموعا به مبلغ 200 میلیون تومان !!! آری دویست میلیون تومان تمام!!! سرقت می کنند و چندین دستگاه کامپیوتر و چند دستگاه پرینتر و تابلو های
برق دستگاه های تولید ماست چکیده و دسته چک و پول نقد چندین دستگاه ژنراتور مولد برق و یک دستگاه اتومبیل سمند صفر کیلومتر که در داخل
کیف آن سیزده میلیون تومان پول نقد و تراول چک!!! و نیز یک دستگاه تراکتور و علاوه بر اینها ضمن اینکه شناور و موتور آب را از ته چاه بیرون
کشیده و پس از نتوانستند با خود به همراه ببرند آتش می زنند که بقایای سوخته آن را بنده خود دیدم!!!
بامداد فردای آنروز در موقع صبحگاه ناجا سه نفر از اهالی روستا که رژیم سخت به دنبال آنها بوده به داخل پادگان نیروی انتظامی رفته و به محض
دیدن این افراد تمام پادگان به سوی آن سه نفر تیر اندازی کرده ولی این سه تن ضمن گرفتن انتقام بیگناهان روستای خود بعد از کلی درگیری به داخل
دفتر فرمانده ملعون نیروی انتظامی میاندوآب رفته و وی را در دفتر کارش به درک واصل می کنند و خود نیز به شهادت می رسند و این سه شهید
عبارتنند از: 1- سیفعلی شیری 2 - وحید شیری فرزند سیفعلی شیری 3- بهروز قاسم زاده
اما در پی شکایت از مزدوران رژیم مبنی بر سرقت اموال اهالی روستا و نیز از گاوداری و کارخانه شیر و تانکر سازی توسط مزدوران یگان ویژه
تعدادی دیگری نیز از اهالی روستا دستگیر می شوند تا اینکه دو فقره از تراول چک های سرقت شده توسط فرمانده و یکی از افسران یگان ویژه به
نامهای :احمد سلطانی و علیرضا معصومی دادگاه سلدوز(مهاباد) مجبور به پذیرش شکوائیه حمید محمدی می شود و قاضی طی حکمی با استناد به مواد
ششصد و شصت و یک و ششصد و شصت و دو ششصد و شصت و هفت (661 و 662 و 667 ) این افراد دزد و سارق و.... دانسته و (قسمت جالب
این حکم) ولی دادگاه با توجه به وضعیت خاص!!!! یگان ویژه دزدان را تبرئه و تنها به جریمه آنهم به نفع رژیم (دولت) نفر اولی را یکصد هزار
تومان و نفر دوم سیصد هزار تومان !!!!محکوم کرد البته آنهم به قسط !!!! با توجه به اعتراف صریح این دو نفر به همراه شصت و سه (63) از
همکاران یعنی دزدان !!!و کشف بیش از چهار صد برگ از تراول چکها که در اختیار دادگاه قرار دادند همه آنها اعلام کردند که این چک ها را در کف
گاوداری پیدا کردند !!!!www.ariuoz.blogspot.com
تمام درب ها و دیوار ها با گلوله و رگبار آتش و انفجارات توپ 106 و آر پی جی و سقف گاوداری با خمپاره های 80 و 60 یاد آور هجوم رژیم صدام
خرمشهر را تداعی می کند!!!!
بعد از اینکه رژیم این شش تن را به شهادت رسانیده بعد از گذشت هشت ماه تا این لحظه از دادن جنازه های این شهیدان معزز به خانواده هایشان
خود داری کرده و این باور ها را تقویت نموده که ممکن است این افراد مجروح شده بودند ( مانند هزاران تن از افراد سازمانهای مجاهدین خلق و
فدائی اقلیت و کمونیست کارگری و... که بعد از چندین سال اسارت اعدام نموده !!! ) و الان در زیر شکنجه های وحشتناک رژیم قرار دارند و اگر هم در
حین شکنجه کشته شوند مشکلی پیش نخواهد آمد چرا که این افراد از قبل خبر کشته شدن آنها داده شده!!!
اهل حق آتش بیگی چه کسانی هستند!!!
اهل حق آتش بیگی یکی از انشعابات شیعه و از شاخه های گورنلر(گوران لار ) هستند که معتقد به قداست و پاکی روح و عمل خود انسان هستند و بر
این باور هستند که انسانها در مواجهه با شر آلوده گناه و دروغ می شود و لذا پرهیز از هر گونه پلیدی و شر را سر لوحه آموزش های اعتقادی خود
دارند و با وسواس خاصی به برخی از میهمانیها می روند چرا که بر این اعتقاد دارند که ممکن است نان و غذای میزبان از راه نا صوابی بدست آمده
باشد . اهل حق آتش بیگی معتقدند وقتی فردی اعتقاد به معصومیت فردی یا ائمه دارد و داشته باشد به معصومیت اعمال و رفتار وی نیز اعتقاد و باور
خواهد داشت و بنابراین رفتار و اعتقاد آن معصوم را همان رفتار خدائی می داند!!!
و یکی از سلوک عرفانی است و معتقد ند اگر کسی بخواهد ایراداتی بر طریقت آنها وارد سازد ما با کمال خرسندی پذیرای آن ایرادات خواهیم بود منتها
بایستی این ایرادات نه از روی تعصب و از مقام برتریت اداری و رسمی باشد بلکه بایستی فرد منتقد فردی با مطالعات و تحقیقات ارزنده و جزء افراد
اهل فن و علم دانش باشد در آنصورت ما قبول ایراد را از وی خواهیم پذیرفت!!!
بطور کلی بیش از پنج (5) میلیون از تیره های مختلف اهل حق و طریقت ها در ایران و در جهان وجود دارد از جمله در ایران : گورنلر – حروفیه-
شاه نعمتی ها و..... و در ترکیه نقش بندی – اوز بندی – علویون و.... و در سوریه و آذربایجان و عراق و نخجوان و هند و پاکستان و نیز به واسطه
زیر فشار قرار بودن این طریقت ها بخصوص در ایران با مهاجرت به سرتاسر دنیا در اکثر نقاط جهان مانند امریکا و استرالیا و کانادا و اروپا از اهل
طریقت ها یافت می شوند.
وضعیت اجتماعی
در مورد وضعیت اجتماعی همواره اهل طریقت ها زیر بدترین شکل تبعیض نژادی و تضیع حقوق خود مواجه بودند که بطور محسوس در زندگی روزمره
با آنها عجین بوده است از جمله ممانعت و مانع تراشی و اینکه حق ندارند!!!! به تحصیلات عالیه و دانشگاهی بپردازند و در استخدام ها بعد از انقلاب
استخدام اهل حق به معلمی و آموزش و پرورش ممنوع می باشد!!! و نیز استخدام در کار های تحقیقاتی و تصاحب پست های حساس و کلیدی برای این
اهل ممنوع است .
نظرات و استفتاء های در مورد اهل حق!!!
در اینجا چند جواب استفتاء از ژنرال یه گول را در مورد اهل حق به نظر تان می رسانم:
سوال :استخدام اهل حق و طریقت ها چه حکمی دارد؟
جواب:کار های خدماتی باشد اشکال ندارد!!!یعنی تبعیض نژادی و قومی ...که منفور ترین وجهه و نیات درونی شخص را هویدا می کند
سوال:نظرتان در مورد اهل حق یا همان علی اللهی ها ؟
جواب: کافر هستند !!!!www.ariuo.mihanblog.com
سوال: نظرتان در مورد دراویش آنهای که علی را خدا نمی دانند ولی از حق و خدا هم جدا نمی دانند ؟
جواب: مشرک هستند!!!!
سوال: در مورد کمک به اماکن عمومی و عبادت گاه های اهل حق (جمع خانه) نظرتان چیست؟www.khorramdin.mihanblog.com
جواب: اجازه ساخت ندارند وحق نوسازی هم ندارند چون مغایر با شر(شرع) اسلام است و در صورت توفیق به تخریب آنها عمل صواب است!!!
جوانان این روستا آمادگی خود را برای احقاق حق خود از رژیم اعلام کردند که بالغ بر یکصد و پنجاه هزار نفر در منطقه میاندوآب هستند ونیز بیش از
یک میلیون نفر در کل ایران را برای این کارزار آماده هستند.
آریو سراجی |