جایگاه بابک خرمدین تمامی مردم آذربایجان بلکه ایران حداقل برای یکبار هم شده با حضور در قلعه باستانی و تاریخی بابک
شکوه و عظمت آن را ستوده اند . این قلعه که به نام های جمهور و قلعه بذ به سبب قرار گرفتن بلند ترین
قله در کوهی به نام جمهور و منطقه بنام بذ به این نامها نیز معروف است .در سه کیلومتری جنوب غربی
شهر کلیبر و بر بلند ترین قله کوهستانی منطقه به ارتفاع 2600 متر بنا گردیده است .جنگلهای طبیعی دره
های این کوهستان به زیبایی و شکوه این قلعه می افزاید.
این قلعه در تاریخ 21/4/ 1354خورشیدی تحت شماره 623 به همت کارشناسان
دلسوز اداره کل باستان شناسی و فرهنگ عامه زیر نظر وزارت فرهنگ دولت شاهنشاهی در فهرست آثار
ملی ایران به ثبت رسیده است.
معروفیت این قلعه بنام بابک از جهت حضور و استقامت و بیگانه ستیزی بابک خرمدین در این
محل و مقابله او با اعراب مسلمان (خلفای عباسی) متجاوز بر ایران بوده است.
موقعیت جغرافیای و طبیعی قلعه:
اطراف این قلعه را از هر طرف دره های به عمق 400 متر تا 600 متر فرا گرفته و تنها راه رسیدن به آن
راهی بز رو است!! کلیه بارو و برجهای مخروطی و استوانه ای و مدور آن با سنگ های تراشیده و سنگ
مالون و گچ و ملاط و ساروج بیکدیگر متصل گردیده است . قبل از اینکه به دروازه قلعه برسیم از معبری
بصورت دالان باریک که 200 متر از دروازه قلعه فاصله دارد و زیر سلطه و نظر نگهبانان است باید عبور نمود. محوطه ای که بارو و قصر بابک بر فراز آن ساخته شده است نزدیک به ده هزار متر مربع و
سعت دارد و از یک تالار مرکزی و چندین اتاق و تاسیسات مختلف تشکیل شده است .این قلعه پر آوازه
منطقه را بعنوان یکی از بزرگترین مراکز آثار پر جذبه توریستی داخلی و خارجی نموده است . قلعه از نظر
نظامی و سوق الجیشی فوق العاده مهم بوده و قلعه دارای آب انبار و انبار مواد غذایی و تاسیسات دفاعی و
قصر و حوض خانه و اصطبل و ...است.
با توجه به موقعیت جغرافیای و نقش تدافعی آن اکثر محققین بنای اولیه این قلعه را به دوره های پیش از
هجوم اعراب و به دوره اواخر ساسانی و پس از آن احتما لا خرم دینان مربوط دانسته اند
قلعه در نزدیکی شهرستان کلیبر جزو شهرستان اهر محدود بین کوههای Gumbasur و palesh در
مشرق دره رودخانه کلیبر و شعبه ای از قرهء سوء واقع در مغرب رودخانه بزرگ قرهء سوء در ارتفاعی
دقیقا 2300 متر از سطح دریا قرار گرفته است.
تعداد طبقات بنا قلعه یک و دو طبقه (اتاق ها) می باشد کاربری فعلی بنا بعنوان توریستی و زیارتی محل گرد آمدن هزاران آزادی خواه و وطن پرست و مبارز علیه سیاهی اعراب و اسلام است. قلعه بابک مدرک
افتخار و سربلندی آذربایجانیان علیه اعراب مسلمان متجاوز و محل درس آموزی آزادگی و انسانیت و
مبارز که در خود گرد می آورد.
شهرستان کلیبر بخش مرکزی کلیبر از توابع شهرستان اهر واقع در استان( تکه تکه شده) آذربایجان شرقی
در 43 کیلومتری شهر اهر و در طول شرقی 30 درجه و 47 دقیقه از نصف النهار گرینویچ و 46 درجه و 45 دقیقه و 38 ثانیه عرض شمالی واقع شده است اراضی این بخش اغلب کوهستانی و یکی از مهمترین و
حاصلخیز ترین بخش های شهرستان اهر می باشد که در قسمت شمالی کوههای معروف به قره داغ و در
جنوب رود ارس (آراز) قرار گرفته است.
بیش از 40 کتاب به زبانهای عربی مورخان متعصب عرب و بیش از 28 کتاب به زبان فارسی و بیش از 7
جلد کتاب به زبان انگلیسی در مجد و شکوه اقدامات بابک مطالبی نوشته اند از جمله شهریاران گمنا م
اثر احمد کسروی سعید نفیسی عباس اقبال آشتیانی ذبیح الله صفا محمد جواد مشکور سیف الله کام بخش فرد
و عربها ابو علی محمد بلعمی ابو الفضل بیهقی حمد الله مستوفی اعتماد السلطنته خوند میر (حبیب السیر)
محمد بن اسحاق ابن ندیم(الفهرست) وتاریخ الرسل و الملوک تالیف محمد بن جلیل طبری که مسعودی آن را
به فارسی ترجمه کرده و.....
بابک در زمان خلافت مامون هفتمین خلیفه بنی عباسی به سال 198 تا 218 ه.ق علیه حکومت جابر
عرب قیام و در آذربا یجان و در قسمت های شمالی و غربی ایران پیروان بسیاری گرد آورد و با عمال و
سپاه خلیفه وارد مبارزه گردید بابک از سال 201 تا 222 ه.ق سپاهیان خلفای عباسی را که برای
سرکوبی او به آذربایجان حمله می کردند نابود ساخته
بابکبا نفوذ اعراب مسلمان مخالف بود و مبارزه می کرد برای استقلال ایران با مردانگی تمام سپاه
اعراب را تار مار کرد.
بابک قهرمان ملی و دلاور آذربایجانی و ایران قیام دامنه داری را هدایت می کرد که بعد از 1240 سال
پیروانش همان ره وی را با همان اهداف بیگانه ستیزی و مبارزه بر علیه متجاوز ستمگر را می پویند.
آری بابکبا نام آزادی ایران و آذربایجان بار ها سپاه عظیم خلفای عرب زا شکست سختی داد تا بلاخره
در دوره خلافت ابو اسحق محمد معتصم (218 تا 227 ه.ق ) هشتمین خلیفه بنی عباس خیذر بن کاووس
ملقب به افشین پادشاه اشروسنه (ماوراء النهر) که از طرف پدر ایرانی و مادر اش اسیر جنگی ازبک بوده
به تحریک خلیفه و با حیله بابک را دستگیر و به بغداد می فرستند.
در سال 223 او را بر طبق عرف اعراب و مسلمانان وحشی مثله کردند و ابتدا دست و پایش را قطع کردند
و سپس او را به طرز وحشیانه ای که ویژه جوامع عرب و مسلمانان می باشند وی را قطعه قطعه کردند تا
بگمان خود نامی از وی نماند.اما در موقع اعدام بابک بر طبق فتوی و دستور خلیفه جانشین محمد!!!
خون بابک مردار بوده و اگر قطره ای بر لباس و یا حتی بر قسمتی از بدن هر کسی بیافتد بایستی آن
قسمت را ببرند !!! اما به هنگامی که یکی از دست های بابک را قطع می کردند با بقایای دست بریده
خون به چهره اش می مالید و در پاسخ معتصم که علت را پرسیده بود بابک دلیرانه گفت چهره خود را
به خون می آلایم تا پریدگی و زردی رویم را حمل بر وحشت و ترس نکنند !!!!!
و چه خوش سروده عماد الدین نسیمی دیگر افتخار آفرین آذری:
آندم که عجل موکل مرد شود آه ام چو دم سحر گهان سرد شود
خورشید که پر دل تر از آن چیزی نیست هنگام غروب رخش همی زرد شود
وای خلیفه تو که مدعی هستی خون من مردار و بر روی هر قسمتی که بیافتد بایستی آن قسمت را ببرند
پس قطره ای از خون ام بر روی بازوی تو افتاده است درست که مسلمان و عرب هستی و پایبند هیچ اصول
و گفتار اخلاقی نیستی حداقل به فتوی و دستوری که خود دادی عمل کن و آن قسمت از گوشت بازویت را
ببر!!! ولی خلیفه پست فطرت از ترس شماتت بابک مانند بزدلان فورا به داخل آغل خود رفت.!!! چیزی بعد ازشهادت بابک !!خلیفه بنی عباسی در سال 225 ه.ق بر مازیار و در سال 226 بر افشین که به طمع مال و منال در اجرای آمال خلیفه به هم پیمان خود بابک خیانت کرده بود دست یافت و وی را به
قتل رساند و اینچنین است عاقبت خیانت کاران زبون!! اهداف بابک بر هم زدن اساس خلافت با احیای آداب و سنن ایرانی و تجدید استقلال میهن خود بوده است
این مرد دلیر و میهن پرست در مدت بیش از 23 سال سپاهیان خلفای عباسی و اعراب را نابود ساخته و
درس دیگری از مردمی بودن و اعتماد به نفس را در عین حال سود جستن از مواهب طبیعی برای جبران
کمبود تجهیزات نظامی و موقعیت شناسی و فرماندهی و اعتقاد به دفع دشمن متجاوز را به آیندگان آموخت
که اینک در دانشگا هها و مراکز آموزش نظامی جهان و ارتش شاهنشاهی تدریس می شده.
دلیر مردی که حتی پس از دستگیر شدن و تا آخر ین لحظه حیات لب از شماتت اعراب و اسلام و عشق و
علاقه خود را به استقلال ایران با بهترین صورت در برابر خلیفه (جانشین محمد!!!) و اطرافیانش ثابت کرد.
در باب افکار و اصول عقاید دینی بابک که بر اساس آئین بهی (زرتشتی)بوده و
اگر چه افکار وی را به افکار مزدک نزدیک دانسته اند که این نتیجه عدم اطلاع کافی از نظرات بابک و
نظرات مزدکی ها بوده و نیز تشابه برخی از افکار بابک و معاصر بودن با مزدک باعث تقویت این نظریه
شده است (کتاب جهان عاری از اسلام جلد دوم تالیف بنده) .سعید نفیسی در باب مذهب بابک خرم
دین در کتاب بابک خرمدین دلاورآذربایجان می نویسد خرم دین نام عامیست برای
دین تازه ای که اصلاحاتی در دین زرتشت بوجود آورده بودند و شاید این کلمه تقلیدی باشد از ترکیب به
دین یا دین بهی که در باره دین زرتشت می گفتند که در قرن دوم هجری در ایران آشکار شده که پس از
غصب ایران توسط اعراب در نواحی از ایران و در کوهستانهای مرکز و مغرب و شمال غربی ایران پنهانی
می زیستند (با قیام بابک ) در این زمان دین خود را آشکار کردند .چون اصلاحاتی درنحوه اجرای
آئین زردتشتی و نوع معرفی این آئین از طرف موبدان به مردم بوجود آورده بودند شاید بتوان آنها را
بعنوان پروتستانهای آئین زرتشتی نامید.( کتاب جهان عاری از اسلام جلد دوم تالیف بنده).
نفی طبقات و اینکه نبایستی انسانها در چهار چوب طبقات مقید باشند و با ارزشهای انسانی و تعاریف
انسانی در آئین زرتشتی منافات داشته بنابر این انسان آزاد بایستی روح پاک و استعداد و ذوق و علاقه خود
را در منتهای درجه بکار اندازد و محصور و محدود بودن در طبقه خاص انگیزه پیشرفت و تلاش انسانها را
برای رسیدن مرز اهورائی باز می دارد .و نیز برای مواقع ضروری و نیاز وطن تنها یک طبقه وظیفه
دفاع از وطن را داشته و بدین ترتیب یعنی ضعف بنیاد های دفاعی وطن که در نهایت سبب ساز تسلط اعراب
بر ایران نیز گردیده بود و وضعیت صنعت و آموزش و کشاورزی و.... نیز بر همین منوال بوده است.
بابک اعتقاد داشت هر انسانی اختیار داشته در صورت توانای و ذوق و استعداد داشتن می تواند به
حرفه و کسب اجداد خود و یا دیگران نیز بگرود و دو جوان می تواند خارج از محدوده مقید طبقات در
صورت داشتن علاقه با هم ازدواج کنند. و بر طبق آموزش های بنیادی زرتشت و نیز بر اساس روش
کشور داری و مردم داری کوروش کبیر آموزش و یاد گیری را بر هر کسی آزاد گذاشت و چنانکه
که تفکرات اجتماعی توام با در نظر گرفتن حرمت حریم فردی و یعنی همزمان با در نظر گرفتن جنبه
اجتماعی جامعه به فرد نیز توجه داشت . همانطوری که زیر بنای اندیشه و تئوری های مکاتب فلسفی
اجتماعی و سوسیالیستی فلاسفه معاصر نیز از اندیشه های بابک متاثر بوده و می باشد.
"بابک خرمدین عناد و عداوت شگفت انگیزی با عنصر عرب و مسلمان می ورزید و از دروغ و
پلید ی ها بیزار ی می جست و این امر نتیجه جز سودای استقلال ایران و احیاء مجد و عظمت این سامان
نداشت بابک با قیام خود راه را برای استقلال طلبی امثال طاهر ذوالیمین و یعقوب لیث صفاری و
مرداویچ بن زیار همراه کرد."
بابک همواره به یاران خود گوشزد می کرد که از نام گذاری فرزندان خود به اسامی عربی بپرهیزند!!
نویسندگان و مورخین اسلامی و اعراب پیوسته بعلت تعصب شدید و همچنین عمق ضربات سنگین که سپاه اعراب از بابک دریافته بود همواره خواستند تا آنجای که افکار منجمد و مسلمانی آنها اجازه می داد علیه بابک تاخت نمایند و از این روست که آئین بابک را با غرض ورزی و به تعمد مزدکی معرفی کرده
اند. از آنجای که تنها منبع تحقیقاتی که ما از تاریخ خود داریم متاسفانه بیشتر عربی است و این نویسندگان
هم به هیچ عنوان راه اعتدال و بی طرفی را در نگارش های خود بکار نگرفته اند و در تمام این منابع به
سبب شکست ها و غلبه بابک بر اعراب و خلیفه آثار خود را در این نوشته کاملا مشهود بوده است چرا که
خلیفه تنها منبع تامین مالی این نویسندگان عرب بوده و از سوی تحت تاثیر شمشیر خلیفه به جستن راه های
جهت ترور شخصیت بابک از هر اقدامی فروگذار نکردند.و اینان هیچگاه نتوانسته اند و یا نخواسته اند جنبه
بی طرفی در درج وقایع تاریخی را حفظ کنند بنابر این با آگاهی بر این موضوع که در ایران قبل از غصب
اسلام !!مردم نظر بدی نسبت به اهل بدعت و بدعت آورندگان به آئین زردشتی داشتند و حتی نمی توانستند
آنها را در میان خود بپذیرند بخصوص مزدکی ها را با آن رسوائی اخلاقی که بدعت آورده بود !!و نیز
پادشاهان وقت و امرای محلی همواره در صدد نابودی آنها بودند (از جمله مانویون و مزدکیون زندیک ها)
از این رو نویسندگان عرب بطور عمدی بابک را در نظر ایرانیان زندیک و پیرو مزدک قلمداد کنند تا از
طرف مردم ایران مورد یاری و حمایت قرار نگیرد.در حالی که بابک هماره یکتا پرست و پیرو آئین نیک
زردشتی بود .با توجه به نوع نگرش مزدکی ها و آئین های بخصوص غیر اخلاقی و نیز خرافاتی آنها ....
این افکار هیچگاه در قاموس بابک راهی نداشت و یا اصلا گام به مبارزه بر علیه متجاوز بیگانه عرب نمی
گذاشت و یا تفکر مزدکی اشتراک زنان که جز انحراف اخلاقی و تن پروری ببار می آورد که هیچگاه برازنده
شیرمرد آذربایجان نخواهد بود.حرمت و قداست ناموس سبب شده بود که بابک به جنگ بیگانگان برود.
و یا بر اساس آئین مزدکی با سلطه و رهبریت یک نفر بر دیگران مبارزه نمایئد!!در آنصورت یاران بابک
چون نگینی وی را همیشه در بر نمی گرفتندو تا لحظه آخر حاضر شدند که با جان شیرین خود ارجمندی
بابک و آذربایجان را بیمه کنند.اما نسبت دادن عقاید مزدک به سوسیالیسم بر می گردد به ذهنیت تقسیم و
مساوات که در آئین مزدک بود !ولی مزدک فرمان به غارت بی چیزان از اموال و ناموس دارا ها را صادر
می کرد و این را از اصول آئین خود می دانست و چنین طرز تفکری در قیاس با یک مکتب که مبتنی بر
آرمانهای کل جامعه که از روی مطالعات و براساس تئوری و عقیده علمی است را نمی توان با یک نظر
افراطی مریض که از فرط قحطی و گرسنگی مبادرت به سوء استفاده از احساسات و عقیده مردم در نشر
غارتگری بی عفتی مردم واجرای عقاید خود می کرده را به حساب عقاید سوسیالیستی گذاشت مگر نه آنکه
هرغارتگری و دزدی ناموس مردم را به حساب هیچ افکار و عقاید مترقی نمی توان گنجاند که مطالعه بیشتر
وجامع تر را از ما می طلبد.
از آئین به دین(دین بهی ) خرم دینان که نشات از آموزش و تعالیم آئین زردتشتی گرفته بود تنها فریاد بابک
بر تحریف عقاید پاک دین زردتشتی بود که بوسیله نارسائی تعلیمات موبدان با اصل دین زردتشتی موجبات
غصب اعراب بر ایران شده بودند.برخی موبدان قدرت دوست که آلوده مقام وپست های حکومتی شده بودند
در پیروزی عقاید غیر خدائی و نیز بنوعی سبب ساز تسلط اعراب بر ایران شده بودند و اعتراض بابک نه
بر اصل دین بلکه بر نحوه اجرای و نیز تحریفات و کوتاهی از آموزش موبدان بود.
بنابر این سعی نویسندگان عرب و یا ایرانی عربی نویس که خواسته اند بابک و قیام پرشکوه وی از روی
غرض ورزی به مزدکی نسبت بدهند بر می گردد به عظمت ضربه ای که بابک بر پیکر خلیفه و اعراب وارد
کرده بود و اگر هر کسی با هر ایده و آئینی و مذهبی به قداست قیام بابک ایمان آورده و یا در آن تاریکی
ظلمت اسلام و اعراب قیام وی طلیعه نوری بود که ایرانیان را بر گرد خود جمع کرده نشانگر مزدکی بودن
بابک نمی تواند باشد.
اما ابن ندیم در کتاب الفهرست در بحث راجع به بابک و آرمانهای او چنان راه بی عدالتی و خصمانه ای را پیموده که نشانگر اوج صدمات و آسیب های که سپاه اعراب از بابک خورده بود را می رساند چنانکه توهین به مادر بابک و تحقیر شغل پدر بابک و تحقیر مادر بابک و بوالهوس نشان دادن بابککه بیشتر شایسته مسلمانان می باشد نه ایرانیان . بابک که جزء احیاء
استقلال ایران و کوتاه کردن دست دشمنان این آب و خاک از گریبان مردم ایران آرزوئی نداشته در نوشته
های عرب( که متاسفانه به دلیل فقدان منابع لازم) چنین معرفی می شود.
و اما ما در نوجوانی با سگ ها مسابقه و بازی می دادیم بدین منظور که هر کس
بتواند با انداختن سنگ به سگ ها صدای سگ را بیشتر بلند می کرد آن برنده می شد و طبعا
هر سگی که ضربه شد یدی می خورد وق وق و زوزه بلندی سر می داد که بی
شباهت به نویسندگان اعراب و مسلمانان از عمق ضربه ای که از بابک دریافت